مهرسام عسلیمهرسام عسلی، تا این لحظه: 10 سال و 14 روز سن داره

شاهزاده ی من

6 ماهگی یکی یه دونه ام

سلام پسر عزیز دردونه ام فرداجمعه اس و شما 6 ماهه میشی پدرت تصمیم گرفت امروز سر کار نره و با هم بریم بهار برای شما خرید کنیم همه چیز قشنگ و رنگارنگ بود از اونجایی که هوا سرد شده بود و پتوت زود زود کثیف میشد تصمیم داشتیم یه پتو دیگه واست بخریم که مامانی جون پیش دستی کرد و کله شیرو واست خرید خیلی دوسش داری وقتایی که بیقراری میکنی و اونو روت میندازم میخندی و چشمات و خمار میکنی و دل منو اب میندازی یه ژیلت شلوار مخمل خریدیم که هم خیلی بهت میاد هم خیلی به دردت خورد و منم یه سرهمی مخمل بامزه پسندیدم برات اما سایز 6 ماهش بهت نشد ماشاالله قدت بلنده برا یکسال رو برداشتیم خلاصه رفتنی یه پیرهن قرمز و خیلی نرم چشم پدرت رو گرفت اما هنوز برا اندازه ...
24 مهر 1393

پنج ماهگیت مبارک گل قشنگم

  مهرسام عزیزم تو روز به روز زیباتر میشی و کارات که دیگه مجنونم کرده... وقتی میام بالا سرت می ایستم دستات رو تا اونجا که میتونی باز میکنی به علامت اینکه بغلت کنم وای که وقتی اینجوری دست و پا میزنی و نگام میکنی هر چی دستمه میزارم زمین و تورو برمیدارم حتی اگه ساعتها طول بکشه و ادامه پیدا کنه هر بار همون قدر ذوق زده میشم از اینکه تقلا میکنی بیای بغلم نمیدووونی تا چه اندازه مشعوف میشم نمیدونی از وقتی دنیا اومدی من و پدرت چه جوری روزارو شمردیم تا تو ما رو بشناسی عشقمونو بفهمی حالا دیگه هر موقع می غلتی و به شکم میشی ذوق میکنی و میخندی و دنیارو با اشتیاق از زاویه جدید نگاه میکنی خیلی تلاش میکنی شیشه ش...
23 مهر 1393
1